ما انسانها نگاره های سخنگوی چشمهای بسته خویشیم!
و چه خوش می نگریم تصویر کثیفمان را در انعکاس پیر زمان!
زندگی بی دل دادن!
آمدنی اجباری!
رفتنی بی دلیل!
زندگی در حلقه!
چرخه نومیدی!
و چه زیباست جان سپردن آرزو قبل از تولد!
محبت آموختن از کفتار!
کفتارها همه در دربار!
مرگ خدا در گرداب اندیشه!
اندیشه خود طفل مفلوج تشویشه!
و تشویش زاده نا مشروع نبرد نمناک شک و تقلیده!
و شک ! بوی تعفنیست برخواسته از مردار ذهن خدا!
پیچیده در فضای کردار این کفتارها!