آمد ، به طعنه کرد سلامی و گفت : مرد گفتم : که ؟ گفت : آنکه دلت را به من سپرد وانگه گشود سینه و دیدم که اشک عجز تابوت عشق من ، به کف نور ، می سپرد
Powered By Mehraboni